دانلود مقاله انگلیسی آزمایش فوق حساس با ترجمه فارسی با word دارای 19 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله انگلیسی آزمایش فوق حساس با ترجمه فارسی با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
Wenever we see a beautiful building of great splendourand design,we can easily understand that its architect,master Builder and masson was each one an expert in his own craft And we discover, from observing such a well-proportioned building , the knowledge and science of its builder.similarly by looking at a car an aeroplane. a computer or any other well-designed artifact,we are invariably guided to well-informed and knowled geable inventors,discoverers and makers,and we are made aware of their skill and learning.in none of these instances it is necessary to actually see the constructor of the building or other objects with our own
eyes to testify to his existence. wath is more ,when observing all these things,it is not with any of our external senses that we perceive his knowledge and skill.but,nevertheless, we believe in his science and knowledge.why because that same ortherliness which we perceived in the artifacts,forces us to recognise the knowledge of their constructors. and from this we reach to the conclusion that it is in no case necessary that something whose existence we wish to belive in should be visible or tangible.how many facts there are which are not perceptible to our external senses,but of whose existence we become aware through paying care and attention to what effects
they product. for every wise man understands,whitout exercising too much attention, that there can be no effect without a cause, nothing orderly without wise and knowledgeable designer. On this basis we can divide the things of this world infotwo categories
1. Things which are evident to one or more of the five senses; we observe visible things wite the eyes ,we hear sounds with the ears, and we become aware of pleasant and unpleasant smells, bitter and sweet tastes, hot and cold, rough and smoothe,with our nose, our tongue, and the skin of our body
2.Things which are not perceived by any one of the five senses, but whose existence we can deduce by concidering their effects.These fact are not all of one kind, some are material and some are non-material (i.e.,they are without material limits or properties ). we shall mention here a few of them. *Electricity. we can never, merely by looking at two wires ,one of which is electrified, determine which of them has an electric current. We can only discover the existence of this current from the effect of the electricity. e,g. a lamp being lit.so electricity is something which exists although our eyes cannot directly see it
هرگاه مامشاهده کنیم ساختمان زیبائی با نقشه وطرحی با شکوه ما میتوانیم به آسانی بفهمیم که معمار آن سازنده وبنایش هرکدام در کارشان ماهر بودندوکشف می کنیم از ملاحظه چنین ساختمان متناسبی آگاهی وعلم سازنده آن وهمینطور با مشاهده یک ماشین ،یک هواپیما، یک کامپیوتریا هر مصنوع (صنعت)متناسب دیگری ما یقیناً راهنمائی میشویم به سوی مخترع ،کاشف وسازنده هائی آگاه وماهر و در می یابیم که مهارت وآگاهی آنها درهیچکدام از این نمونه ها ضرورت ندارد عملاً ببینی سازنده ساختمان یا سایر موارد را باچشمهای خودمان تا گواهی دهیم به وجودآنها فراتر ازاین وقتی است که ملاحظه می کنیم همه این چیزها را با هیچکدام از حواس ظاهریمان مادریافت نمیکنیم .آگاهی ومهارت آنها را بااین وجودچراما اعتماد داریم به آگاهی وعلم آنها .زیرا همان نظمی که مشاهده می کنیم درآن مصنوعات وادار می سازد ماراتاتصدیق کنیم آگاهی سازنده آنهارا.وازاینجاست که ما می رسیم به این نتیجه که ضرورت ندارد که بعضی چیزها که مامی خواهیم وجودشان باور کنیم قابل دیدن وقابل لمس باشند چه مقدار اموری که شناخته نیستند برای حواس ظاهری ما اما ما می توانیم آگاه شویم ازوجودشان ازطریق توجه به آثاری که آنها ایجاد می کنند زیرا هر انسان عاقلی می فهمد بدون کمترین توجه که هیچ معلولی نمی تواند بی علت باشد وهیچ نظمی بدون ناظم دانا وحکیم
بر این اساس ما می توانیم تقسیم کنیم چیزهای این جهان را به دوبخش
1) چیزهائی که آشکار هستند برای یکی از حواس پنجگانه ما مشاهده می کنیم چیزهای دیدنی را با چشمان ومیشنویم صداها را با گوشها وما آگاه میشویم از بوهای خوش وناخوش مزه های تلخ وشیرین ،گرمی وسردی،زبری نرمی،با بینی هایمان ،زبانهایمان،پوست بدنمان
2) چیزهائی که درک نمی شوند با هیچ کدام از حواس پنجگانه بلکه وجودشان را ما میتوانیم ادراک کنیم به وسیله ملاحظه آثار آنها.این امور(حقایق)همه از یک نوع نیستند بعضی مادی هستند وبعضی غیر مادی (یعنی آنها هستند بدون ویژگیهای مادی)مااشاره خواهیم کرد اینجا به چند مورد ازآنها الکتریسیته یا برق؛ما نمیتوانیم هرگز صرفاًبا مشاهده دو سیم که یکی برق دارد مشخص کنیم کدامیک از آنها دارای جریان برق است ما می توانیم تنها کشف کنیم وجود این جریان را از طریق اثرالکتریسیته یعنی لامپی که روشن میشود بنابراین الکتریسیته هست چیزی که وجود دارد اگر چه چشمان ما نمی تواند مستقیماً ببیند آن را
دانلود مقاله علم وبنیاد اخلاق با word دارای 41 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله علم وبنیاد اخلاق با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله علم وبنیاد اخلاق با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
علم وبنیاد اخلاق
1. علم; و بنیاد اخلاق
یکى از پدیدههایى که در اندیشه اروپایى معاصر و، به تبع آن، اندیشه عربى جلب توجه مىکند، اهتمام فزاینده به مساله اخلاق و ارزشهاست. از دو دهه پیش از این، فیلسوفان و اندیشهگران و دانشمندان و پارهاى از سیاستمداران در پى آن بودهاند که سویههاى اخلاقى و ارزشى همه آنچه را که در گستره دانش یا سیاست و اجتماع و اقتصاد پدید مىآید طرح و بررسى کنند.
همه ما به یاد مىآوریم که چند سالى پیش، مساله کنترل جمعیت و پناه بردن به سقط جنین واکنشهاى شدیدى را در سطح جهانى برانگیخت. این مساله، تعارض کهن و شناختهشدهاى را پیش مىکشد; تعارض میان پارهاى از ارزشهاى ثابت دینى و برخى از مقتضیات جدید زندگى. این مساله امروزه به گونهاى دیگر و در سطحى دیگر متفاوت با آنچه پیشتر بود، و مصداق اصل حرمت قتل نفس قرار مىگرفت، طرح مىشود. سقط جنین هنگامى که در پیوند با «کنترل جمعیت»، به مثابه یکى از ضرورتهاى توسعه در کشورهاى فقیر پرجمعیت مطرح مىگردد، دستکم از نظر اقتصادى، به سان ابزارى لازم براى تحقق توسعه و تامین سطح مناسبى براى زندگى مردمانى که در همه عرصهها دچار سختى و کاستى و واپسماندگى هستند، دیده مىشود.
با این همه، تعارض میان ارزشهاى اخلاقى و دینى (همچون حرمتسقط جنین) و ارزشهاى این جهانى (مقتضیات توسعه) در این مورد در همان چارچوب دینى باقى مىماند; زیرا برخى باور دارند که این مساله، مصداق اصل «ضرورتها امور ممنوع را مباح مىکنند» قرار مىگیرد و در نتیجه، هر دو طرف (سقط جنین توسعه) موضوع اجتهاد و تاویل مىگردند: سقط جنین در چه صورت به مثابه «قتل نفس» است؟ و در کدام مرحله از مراحل شکلگیرى جنین;؟ چه موقعى پناه بردن به سقط جنین براى کنترل جمعیت، ناگزیر مىگردد; بویژه در صورتى که ابزارهاى دیگرى هم [براى این منظور] موجود باشد؟ فراتر از این، مىتوان پرسید: آیا کنترل جمعیتیکى از شرایط تحقق توسعه استیا این که خود یکى از نتایج آن است؟
در کنار چنین مسائل اجتماعى و اقتصادىاى که تعارض کهن و معروفى را میان ارزشهاى ثابت دینى و متغیرهاى دنیوى بازتاب مىدهد، در درون ما مسائلى یکسره نو وجود دارد که نه تنها مناقشه گستردهاى را میان «عالمان دینى» و «دیگران» از هر مرتبه و مقامى که باشند برمىانگیزد، که حتى در محافل گوناگونى مناقشه برانگیز است.
این بار، مساله مربوط استبه پدیده جدیدى در تاریخ اندیشه بشرى که نشاندهنده تعارض و ناسازگارى میان دو شیوه اندیشیدن و نگرش به چیزها و ارزشداورى درباره آنهاست. یکى، شیوهاى که از «خرد عینى» هنجارى برمىآید و دیگرى، شیوهاى که مىتوان گفت تجسم «خرد ابزارى» عمل باورانه پوزیتیویستى است. اگر به این مساله از زاویه تاریخى بنگریم باید بگوییم که مساله اساسا در اینجا متعلق استبه اندیشیدن در اخلاق و ارزشها و میل فزاینده به اخلاقى کردن علم و فرآوردههاى آن، و در نتیجه، بنیادگذارى علم بر پایه اخلاق.
پیشرفتحیرتانگیز علمى در گستره زیستشناسى و مهندسى ژنتیک و نیز انفورماتیک و همچنین آثار صنعت و تکنولوژى بر محیط زیست از یک سو، و خطرى که [به واسطه] سلاحهاى ویرانگر، همه بشریت را تهدید مىکند از سوى دیگر، همگى، به نتایجى مىانجامد یا مىتواند به نتایجى منتهى شود که با ارزشهاى اخلاقى ناسازگار افتد; ارزشهایى که از پگاه تاریخ بشرى و در همه جوامع و نزد دینها و فلسفههاى گوناگون، چونان عنصرى گوهرى در انسانیت انسان اگر نگوییم به مثابه یگانه عنصر گوهرى در آن ریشه گرفته و استوار مانده است.
اینک پارهاى از مسائلى را که هم اکنون مناقشهبرانگیزند، برمىشماریم و یاد مىکنیم.
نخست از مسالهاى یاد مىکنیم که اخیرا در روزنامهها آمده بود: زنى پس از مرگ شوهر خود، اقدام به مطالبه حق خود در باردار شدن به وسیله شوهرش کرده بود. او با شوهرش توافق کرده بود که تا زمانى که در مورد باردارى با او به توافق برسد شوهرش منى خود را در یکى از بانکهاى تلقیح بگذارد. آنگاه شوهرش ناگهان مرده بود و بیوه او از آن بانک تقاضاى تلقیح به وسیله منى شوهرش نموده بود و مىخواست پس از مرگ شوهرش از او باردار شود. این مساله هم اکنون در دادگاه در حال بررسى است.
با آن که این مساله اتفاق افتاده، غرابتى که در آن است کمتر از مسائل فرضى خیالى نیست; چه رسد به مشکلات کاملا نوپدیدى که این مساله در سطوح گوناگون، مانند قانون ارث و;، مىآفریند. چیزهایى هستند که امروز یا فردا تحقق مىیابند و مشکلات و دشواریهایى ایجاد مىکنند که تاکنون بشریتبا آنها آشنا نبوده است.
از این دست مسائل، احتمال تغییر جنسیت انسان، و احتمال و امکان تعیین کردن جنس فرزند و میزان هوشمندى و تواناییهاى عقلى دیگر اوست. همچنین است آنچه بسیارى از پژوهشهاى پیشرفته به ما وعده مىدهند: علاجپذیرى بسیارى از بیماریهاى لاعلاج و بهسازى نسل و طولانى کردن عمر و; و حتى مهمتر از اینها، آنچه امروزه «کپى رایت» نامیده مىشود و به صورتهاى گوناگون، جوانبى اخلاقى را پیش مىکشد; جوانبى که پیش از این به قلمرو «نااندیشیده» تعلق داشت;; به دایره «ممتنع» یا «نادر»ى که، به گفته فقیهان، حکمى براى آن نیست.
در گستره انفورماتیک و فنآورى ارتباط دیدارىشنیدارى از راه ماهواره و ارتباط از راه شبکه اینترنت، فرآیند «هتک حرمتها» انجام مىگیرد و گسترش مىیابد، و در عین حال آرزوى مهار کردن آن رنگ مىبازد;. آنچه امروزه در شبکه اینترنتبازتاب مىیابد، یعنى تصاویر و اعمالى که به حوزه «هرزگى و فساد» تعلق دارند و اطلاعات و فنون مخصوص به ساختن بمبها و ایجاد باندها و دیگر چیزهایى که باارزشها و معیارهاى اخلاقى سازگار نیستند،
به گونهاى جدى تهدیدکننده و هراسانگیزند. با آن که شرایطى که اینترنت فراهم آورده، یعنى زمینههاى گسترده و بى شمارى براى نشر معرفت و تعمیم آن و هموار کردن راه پیشرفت پژوهش علمى و دیگر خدمات آن در قلمروهاى اقتصادى و اجتماعى و فرهنگى و مطبوعاتى، آن را به یکى از ابزارهاى ضرورى جهان امروز و فردا بدل ساخته است; همانگونه که دیگر دستاوردهاى علمى و صنعتى از ماشین و تلفن و دستگاه فشارخون گرفته تا دیگر فرآوردههاى دانش و فنآورى در هر عرصهاى ضرورى و گریزناپذیر گردیدهاند.
بنابراین در آستانه سده بیستویکم، اگر نگوییم جهان در وضعیتیکه و شگفتى قرار دارد دستکم در موقعیتى سراسر نو است. تجسم این وضعیت در دشوارى و چالش فزایندهاى است که علم، و تطبیق [معیارهاى] اخلاق و وجدان اخلاقى بر آن، سبب شده و موجب واکنشهایى گردیده و مىگردد که مىتوان آنها را به «بازگشت اخلاق» توصیف کرد; واکنشهایى که خواستار پیروى علم و دستاوردهاى آن از ارزشها و معیارهاى اخلاقى است; درست عکس وضعیتى که در سده پیش در اروپا حاکم بود; آن هنگام که گرایشهایى منادى و مدعى تاسیس اخلاق بر پایه علم بودند و مشکل فلسفى کهننوى را، که مشکل «مبناى اخلاق» خوانده مىشود، پیش مىکشیدند.
راست آن است که مساله مبناى مشروعیتبخش اخلاق یکى از مسائلى بود که در اروپاى مدرن، بویژه در دوران روشنگرى، مایه دغدغه فیلسوفان شده بود. جان مایه مشکل این بود که: مشروعیت ارزشهاى اخلاقى بر چه پایهاى استوار است؟ مراد از اخلاق در اینجا مجموعه ارزشهاى متمایز از عرف و عادت و رفتارهاى برآمده از طبیعت انسانى است; [یا] به سخن دیگر، «خیر و شر» و ارزشهایى که از آن مایه مىگیرد و گوهر وجدان فردى و جمعى اخلاقى را مىسازد.
از چشمانداز تاریخى، براى تاسیس مشروعیت اخلاق به این معنا، دو دیدگاه وجود داشته است. یکى دیدگاهى که دین را بنیادگذار اخلاق مىدانسته و، بر این اساس، هرچه را دین بدان امر کند خیر و حسن و هرچه را از آن نهى کند شر و قبیح به شمار مىآورده است [ اخلاق دینى]. این نگرش بویژه در ادیان آسمانىاى چون یهودیت و مسیحیت و اسلام کاملا آشکار است.
دیدگاه دوم باور داشته که بنیاد اخلاق، عقل بشرى است; نه تنها به این لحاظ که نیروى باز شناسنده [ قوه تمیز] است و به سرشت و طبع خود خیر را از شر، و نیکو را از زشت تشخیص مىدهد، بل بدین لحاظ نیز که مىتواند با این نیروى بازشناسى «فطرى» به سطح نظریهپردازى عقلى نیز دستیابد و در نتیجه تا سطح ارجاع سراسر اخلاق به اصل و مبنایى مشروعیتبخش فرارود [ اخلاق این جهانى].
این اصل مىتواند اصلى مابعدالطبیعى و متعالى باشد، مانند آنچه نزد افلاتون یافت مىشود; او «خیر» را به درجه الوهیت مىرساند. جهانى که ما در آن زندگى مىکنیم چیزهاى فراوانى را دربر دارد که هریک از آنها «خیر» نامیده مىشود; ولى به نظر افلاتون اینها «خیر بالذات» نیستند، بلکه بهرهمند از آن «خیر» هستند و آن را محاکات مىکنند و به آن تشبه مىورزند. «خیر» حقیقى و کامل و مطلق که فرازمان و فرامکان است و همه چیزهاى خیرمند، خیرمندى خود را از آن وام مىگیرند مثال خیر است و این به نظر افلاتون خود خداوند است. (1)
پس از افلاتون، فیلسوفان به کوششهاى خود براى تاسیس اخلاق و تبیین و توجیه مشروعیت آن ادامه دادند: برخى بنیاد آن را در دین جستجو کردند، برخى دیگر مبناى آن را به عقل بازگرداندند و کسانى نیز به عاطفه و وجدان;. تا آن که وبتبه فیلسوف آلمانى، امانوئل کانت (1804-1724) رسید; در دورانى که علوم، بویژه ریاضیات و فیزیک، گامهاى بلندى در راه استقلال از فلسفه برداشته بودند و یقین علمى، ویژگى آن و آرمان همه گردیده بود. کانتبه پژوهش این یقین علمى در ریاضیات و فیزیک پرداخت و این پرسش را درانداخت که: چه چیز علم را ممکن گردانید؟ یعنى به صورت شناختى یقینى که در قوانین کلى صورتبندى مىشود درآورد; او پس از آن که در کتاب جاودانه خود «سنجش خردناب» به این پرسش پاسخ داد، در کتاب دیگر خود «سنجش خرد عملى» به پاسخگویى پرسشى همانند آن ایستاد; پرسشى که این بار به عمل و رفتار تعلق داشت نه به شناخت; یعنى پرسشى درباره بنیاد اخلاق: چه چیز اخلاق را ممکن مىکند و چگونه مىتوان ارزشهاى اخلاقى را مانند قوانین علمى به صورت ارزشهاى کلى درآورد؟
علم به فهم، یعنى به تجربه و خرد هر دو، باز مىگردد و گستره آن، شناخت است، در حالى که اخلاق به اراده باز مىگردد و گستره آن، رفتار است. آنچه رفتار اخلاقى را متمایز مىکند این است که از «اراده نیک»، که در فرجام تحلیل به اندیشه «تکلیف» مىانجامد، صادر مىشود. بنابراین، اراده نیک و، به تبع آن، سراسر اخلاق عمل به مقتضاى «تکلیف» است. نزد کانت، اندیشه «تکلیف» در خرد عملى شبیه و معادل اندیشه «قانون» در خرد نظرى است. همچنان که قانون در علم، حکمى کلى و مطلق است و به همه پدیدههاى تحت آن قانون سرایت داده مىشود، تکلیف نیز چنین است.
تکلیف «امرى مطلق» است: امرى است که از درون به من فرمان مىدهد که: «من هرگز نباید جز این گونه عمل نمایم که بتوانم اراده کنم که قاعده من یک قانون کلى بشود.» (2) درست مانند قانون علمى نسبتبه پدیدههاى طبیعت. اگر این قانون را به زبان اخلاق صورتبندى کنیم چنین مىشود: «چنان عمل کنید که انسانیت را، چه در شخص خودتان و چه در دیگران، [امرى] همیشگى و، در عین حال، غایى تلقى کنید، و نه به عنوان وسیله صرف.» (3) به سخن دیگر، «امر مطلق» که نزد کانتبنیاد اخلاق است، همان ندایى است که از درون تو برمىجوشد; از خرد تو، و نه از عاطفه تو. و همان ندایى است که در درون تو بانگ مىزند: «چنان عمل کن که گویى قاعده عمل تو، به وسیله ارادهات، قانون کلى طبیعت مىشود.» (4)
نظریه کانت در مورد «امر مطلق» به مثابه بنیاد اخلاق، یکى از جلوههاى اندیشه دوران روشنگرى است; دورانى که ویژگى آن گرایش شدید به خرد بنیادى و داور قرار دادن خرد در همه چیز است.
روشن است که اخلاق خرد به این معنا، هم از دین و هم از علم، مستقل است. راست آن است که کانت که به جدایى میان علم و اخلاق فرا مىخواند، از سویى دیگر مىکوشید اخلاق را از چیرگى دین (بویژه کلیسا) برهاند و حتى اخلاق را بنیاد خود دین قرار دهد. دین مجموعهاى از اوامر و نواهى است و اوامر و نواهى نمىتوانند بىطمع ثواب و ترس از عقاب، در دنیا یا آخرت، قانونى الزامآور براى انسان گردند، مگر آن که از نیرویى درونى در آدمى، که به وسیله خود او بیان مىشود، صادر گردند; نیروى «امر مطلق»;.
نه تنها این، که حتى وجود «امر مطلق» در آدمى [نیز] دلیلى بر آزادى اراده اوست. اگرچه خرد نظرى نمىتواند آزادى اراده انسان را تبیین کند، خرد عملى آن را به صورت پیشفرض به کار مىگیرد، مانند وجود خدا و جاودانگى روح. در اینجا دین بر بنیاد اخلاق و اخلاق بر بنیاد خرد قرار مىگیرد;. (5) اکنون مساله این است که: آیا فیلسوفان در دوران علم (سده نوزدهم) مبناى پیشینیان خود در دوران خرد (سده هجدهم) را مىپذیرند؟ آیا چنین مبنایى را براى اخلاق مىپسندند; آن هم در دورانى که علم برترین ایستار و سالار است، و گذشته و آینده همه پدیدارها و راه تکامل و تحول آنها با علم تفسیر مىشود؟
2. اخلاق چونان موضوعى براى علم;
فیلسوفان و دانشمندان و سیاستمداران و عموم روشنفکران و حتى همه مردم، امروزه مساله اخلاق و ارزشها را به مثابه واکنشى به مشکلاتى که علم و دستاوردهاى آن پدید آوردهاند طرح مىکنند. در سده گذشته وضعیت درستبه عکس بود: گرایشهاى نیرومندى در کار بودند که مىکوشیدند اخلاق را بر مبناى علم بنیادگذارند;. مىکوشیم به اختصار، چگونگى اندیشه اندیشهگرانى را که در سده گذشته، مساله اخلاق را مطرح مىکردند، بویژه آنهایى را که در پایان سده نوزدهم و آستانه سده بیستم بودند، باز نماییم. این به ما که در آستانه سده بیستویکم هستیم یارى مىکند که مساله را از چشماندازى تاریخى بنگریم و بر مبناى نسبیت و تکامل و تحول سخن گوییم و اندیشه خود را نه گسترهاى براى قطعیت، که قلمروى براى دگرگونى و امکان قرار دهیم.
یکى از گرایشهاى فکرى حاکم در نیمه دوم سده گذشته اروپا که تا اوایل این قرن تداوم یافت، گرایشى عملى بود که مىخواست هر شناختیا رفتارى را بر پایه علم بنا کند. در این زمینه، نظریه اگوست کنت (1857-1798) اندیشهگر فرانسوى و بنیانگذار پوزیتیویسم، که بر اساس «قانون وضعیتهاى سهگانه» استوار است، از شهرت بسیارى برخوردار است. بنابر این نظریه، اندیشه بشرى در طى روند تاریخى خود از سه «وضعیت» یا مرحله تحول و تکامل گذر کرده است: نخست،
وضعیت و مرحله تئولوژیک [ ربانى (یا تخیلى)] که بنیاد آن تفسیر غیبى پدیدههاى طبیعى و انسانى چه در چارچوب اسطوره و چه در چارچوب دین است. دوم، مرحله مابعدالطبیعى [ فلسفى (یا تعقلى)]، که ویژگى آن تکیه بر خرد مجردى است که کاخهاى فکرى و نظریههاى فلسفى را به میانجى تامل و استنباط مىسازد و برمىافرازد. سوم، مرحله علمى و پوزیتیویستى [ اثباتى]، که مرحله فهم و تفسیر علمى پدیدههاى طبیعى و بشرى، به یکسان، است. این، مرحله کنونى و معاصر ماست.
اگوست کنتباور داشت که این مراحل درهم تنیدهاند و مردمان، چه به صورت فردى و چه به صورت جمعى، در مرحله زمانى واحدى در آنها زندگى مىکنند; با این همه سیاق کلى اندیشه او بر این نکته تاکید مىورزد که مرحله پوزیتیویسم «علمى» معاصر همچنان که ویژگى اکنون هست، ویژگى آینده نیز خواهد بود و در نتیجه روند تکامل و پیشرفت، مقتضى نگرش علمى به همه چیزها و پدیدههاست. در این چارچوب، تلاش او براى پدید آوردن علم جدیدى به نام «فیزیک اجتماعى» [براى مطالعه ] پدیدههاى انسانى مانند علم فیزیک براى پدیدههاى طبیعىفهمیدنى و درک شدنى است. (6)
در کنار این جریان، مکتب حسى «تجربى»اى در روانشناسى، بویژه در انگلیس، به وجود آمد. پیش از این پدیدههاى روانىادراکى مانند حافظه، واکنشها، عاطفه، ادراک و; به مثابه پدیدارهاى ویژهاى که به بخش خاصى از وجود انسان نفس در برابر جسم تعلق دارد، به شیوه تامل و تفکر، مورد پژوهش قرار مىگرفت. با پیدایش این مکتب این پدیدارها به چشم پدیدههایى نگریسته شدند که از جسم صادر مىشوند و یا این که یکى از اعمال جسم هستند. از این چشمانداز، پدیدارهاى ادراکى در اساس شکلگیرى خود، احساسات و انطباعات حسىاى هستند که بر پایه قوانین خاص شکلگیرى دادههاى ادراکى با یکدیگر ترکیب مىشوند، همچنان که همه پدیدههاى رفتارى، تنها واکنشهایى انگاشته مىشوند که از جسم و بویژه از دستگاه اعصاب و دستگاه فیزیولوژیک بدن صادر مىشوند.
دانلود مقاله تاثیر نرخ ارز بر صادرات غیرنفتی ایران با word دارای 19 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله تاثیر نرخ ارز بر صادرات غیرنفتی ایران با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله تاثیر نرخ ارز بر صادرات غیرنفتی ایران با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
سال انتشار: 1391
محل انتشار: اولین همایش بین المللی اقتصاد سنجی، روشها و کاربردها
تعداد صفحات: 19
چکیده:
در این تحقیق به بررسی اثرات تغییرات نرخ ارز بر صادرات غیر نفتی پرداخت شده است. صادرات غیر نفتی از تغییرات نرخ ارز و برخی متغیرهای کلان اقتصادی دیگر (نظیر تولید ناخالص داخلی و ;) تأثیر پذیر می باشد. در این بررسی با استفاده از اطلاعات سالیانه 1389-1357 به بررسی تأثیر نرخ ارز بر صادرات کا لاهای غیر نفتی پرداخته شده است. این مطالعه به جهت نوع تحقیق به روش کتابخانه ای و با استفاده از داده های پانل ا نجام گرفته است. نتایج این بررسی حاکی از تأثیر منفی نرخ تورم، خمثبت تولید ناخالص داخلی کشور مقصد و مثبت نرخ ارز بر صادرات غیر نفتی ایران است. شاخص تولید ناخالص داخلی حقیقی کشورهای جمهوری ارمنستان و سوریه به عنوان دو شریک تجاری ایران در این بررسی مورد استفاده قرار گرفته اند.
دانلود مدل مساله مکانیابی pدرهاب مرکز سلسله مراتبی با word دارای 7 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مدل مساله مکانیابی pدرهاب مرکز سلسله مراتبی با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مدل مساله مکانیابی pدرهاب مرکز سلسله مراتبی با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
اکثر مدلها در مسائل مکانیابی هاب در زمینه مسائل دو سطحی ارئه شدهاند.، اما با توجه به سطحبندی خدمات، در برخی موارد باید تهسیلات موجود در سطوح مختلفی مکانیابی شوند. بنابراین دستیابی به مکان بهینه این تسهیلات در سطوخ مختلف حائز اهمیت میباشد. با ترکیب مکانیابی هاب، مکانیابی مرکز و مکانیابی سلسله مراتبی میتوان به نوع خاصی از مسائل مکان- یابی با عنوان مکانیابی هاب مرکز سلسله مراتبی دست یافت. در این مقاله مدل مکانیابی pهاب مرکز سلسله مراتبی سه سطحی ارائه شده است. در انتها مدل ارائه شده توسط نرم افزارGAMS و حل کننده CPLEX و با مجموعه دادههای CAB اعتبار سنجی شده است. نتایج نشان میدهد که میانگین Gap مدل ارائه شده نسبت به مدلهای پیشین کمتر میباشد
دانلود مقاله مدیریت نهاده ها در تولید پسته ( مطالعه موردی شهرستان رفسنجان ) با word دارای 13 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله مدیریت نهاده ها در تولید پسته ( مطالعه موردی شهرستان رفسنجان ) با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله مدیریت نهاده ها در تولید پسته ( مطالعه موردی شهرستان رفسنجان ) با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
سال انتشار: 1386
محل انتشار: ششمین کنفرانس اقتصاد کشاورزی ایران
تعداد صفحات: 13
چکیده:
یکی از محصولات مهم صادراتی کشور پسته می باشد که نقش زیادی در صادرات غیر نفتی داشته و سالانه بیش از 400 میلیون دلار ارزآوری دارد، اما تولید این محصول در مراکز عمده تولید آن با مشکلات زیادی روبرو می باشد . نتایج تحقیقات منطقه ای نشان می دهد که بهروری آب در چند سال گذشته کاهش یافته است . بنابراین منطقه به سمت ناپایداری پیش می رود و عوامل ناپایداری منطقه عبارتند از پایین رفتن سطح آب چاهها، شوری آب، شوری خاک، نشست زمین . بنا براین تنها راه نجات منطقه و حفظ و استمرار تولید پسته استفاده از اصول اقتصادی می باشد بطوریکه اگر سیستم بازار رقابتی باشد کشاورزان روش حداکثر سازی سود را انتخاب خواهند نمود که در این صورت مقدار بهینه آب، کود دامی، کود شیمیایی، نیروی کار، سم و ماشین آلات به ترتیب 7793 مترمکعب، 13 تن، 178,5 کیلو گرم، 37,5 نفر روز، 7,1 لیتر و 14,3 ساعت می باشد . همچنین در صورتی که کشاورزان با توجه به محدودیت ها بر اساس حداقل سازی هزینه عمل کنند مقدار بهینه نهاده ها برای آب، کود دامی، کود شیمیایی، نیروی کار، سم و ماشین آلات به ترتیب 7294 متر مکعب، 11 تن، 173,8 کیلو گرم، 37,5 نفر روز، 6,95 لیتر و 13,9 ساعت می باشد . بنا براین در صورتی که کشاورزان براساس مقدار بهینه، آب مصرف کنند،در حالت اول ( روش حداکثر سازی سود ) بطور متوسط به ازای هر هکتار 1400 مترمکعب آب صرفه جویی خواهد شد و اضافه برداشت آب از منابع زیرزمینی که هم اکنون حدود 154 میلیون متر مکعب می باشد، به 10 میلیون متر مکعب کاهش خواهد یافت . در حالت دوم به ازای هر هکتار 1800 مترمکعب آب صرفه جویی خواهد شد در نتیجه مشکل اضافه برداشت بطور کامل برطرف خواهد شد و منطقه به سمت پایداری پیش خواهد رفت .